ناشناس ( تحصیلات : دیپلم ، 20 ساله )

سلام. پدر و مادرم با یکدیگر دعوا دارند و مادرم و ما (فرزندانش) به خانه ای دیگر رفتیم تا از شر پدرم خلاص شویم؛ اما پدرم همچنان در تعقیب مادرم است و ما را اذیت می کند. مادرم چندین بار برای طلاق اقدام کرده اما به دلیل مخالفت پدرم در دادگاه،بی نتیجه مانده است. همچنین پدرم معتاد است و تعادل روانی ندارد. از طرفی بنده از ترس اینکه مبادا به گناه بیفتم، قصد ازدواج دارم و به مادرم گفته ام اما او گفت به دلیل این مشکلات (۱۸ سال دعوای والدینم)، امکانش نیست. حالا تکلیف چیست؟


مشاور (خانم طیبه قاسمی)

با عرض سلام و احترام خدمت شما برادر گرامی ؛ برادر عزیز ، مشکلات خانواده شما اگرچه بسیار زیاد میباشد ولی زندگی شما از والدین شما جدا میباشد و در عین اینکه با رعایت حرمت ها و احترام به آنها برخورد دارید ولی نباید مصلحت زندگی خود را به دلیل مشکلات خانواده خود که معلوم نیست تا چه زمانی ادامه دار خواهد بود ، فراموش کنید و از ازدواج مناسب خود البته با در نظر گرفتن شرایط و فراهم کردن مقدمات آن ، پرهیز کنید . باید توجه داشته باشید همه ما چه قبل و چه بعد از ازدواج به نظر لطف والدینمان نیازداریم. حتی اگر والدین هیچ کمکی هم به شما نکنند سعی کنید رضایت آنان را به دست آورید. هم رضایت والدین شما و هم در آینده دختر خانم. اصلا به این گزینه فکر نکنید که بخواهید رابطه خود را با والدین تان قطع کنید. این مساله هم اکثر اوقات امکان وقوعی ندارد و ماه های بعدی ازدواج و سردی عطش تصمیم عجولانه باز هم محبت والدین در وجود انسان روشن می شود. و هم این که والدین انسان به مانند ریشه او هستند و قطع رابطه با والدین انسان را تبدیل به موجودی بی ریشه می کند که مشکلات فراوانی فراروی خود و خانواده خود خواهد داشت. ضمن این که خداوند در قرآن شدیدا از قطع رابطه با والدین نهی می کند. ازدواج زمان تعیین شده و ثابتی نمی‌تواند داشته باشد و سن ازدواج بر اساس نیاز فردی، تربیت خانوادگی، شرایط اجتماعی و خیلی عوامل دیگر تعیین می‌شود. ازدواج زود هنگام زمانی رخ می‌دهد که فاصله بلوغ فکری، اجتماعی و سطح آگاهی اجتماعی و بلوغ جنسی زیاد شده باشد،چنانکه ممکن است افراد به بلوغ جنسی رسیده باشند اما به بلوغ فکری و اجتماعی نرسیده باشند که همین امر باعث می‌شود وقتی ازدواج می‌کنند احساس ناتوانی و زندگی منجر به طلاق شود و از لحاظ روانی آمادگی پذیرش این مسئولیت نباشند.که باید کاملا در خود بسنجید .هر سنی اقتضائات خود را دارد و جدای از خانواده و هم سن و سالان و جا ماندن از فرصت‌های آموزشی و امکان ادامه تحصیل فردی باید موارد دیگر را نیز در نظر گرفت .در زمان قدیم زندگی‌ها با اکنون فرق داشت و مادربزرگ‌ها و پدربزرگ‌ها قدرت انتخاب همسر داشتند اما اکنون بین بلوغ فکری،سطح آگاهی و بلوغ جنسی فاصله افتاده است و بنده با کسی که بلوغ اجتماعی و توانایی مدیریت ندارد،پیشنهاد ازدواج نخواهم داد . شما باید آمادگی های لازم را کسب کنید و در اینصورت میتوانید ازدواج موفقی داشته باشید نه ازدواج شتابزده که خدایی نکرده منجر به طلاق شود و نه اینکه دچار وسواس در انتخاب شوید و نه صرفا به خاطر نیاز جنسی ازدواج کنید .قدرت انتخاب خیلی مهم است و همسرگزینی از گذشته با اکنون بسیار فرق کرده و قبلا خانواده و فامیل مشخص می‌کردند اما اکنون خود افراد انتخاب می‌کنند و این خیلی مهم است، درست است که ازدواج قدم بسیار خوبی در زندگی می باشد که نشان‌ دهنده عشق و محبت است، اما نباید به آن بعنوان راهی برای مقابله با بی وفایی کسی که دوستش دارید ، به دست آوردن امنیت بیشتر یا نجات از تنهایی به آن نگاه کنید.ازدواج تعهدی واقعا جدی است و نباید آسان به آن نگاه کرد. وقتی هنوز جوان هستیم و فردیت خودمان را کشف نکرده ‌ایم، بهتر است این قدم را برای زمانی که بزرگتر و بالغ‌تر شدیم و از نظر مالی و احساسی ثبات و امنیت بیشتری به دست آوردیم، نگه داریم.البته تا زمانی که فرد مناسب و موقعیت بهتری پیدا کردید میتوانید یک ازدواج سعادتمندانه داشته باشید و با یک ازدواج درست خود را از ارتکاب به گناهان و لغزش ها دور سازید و تا قبل از آن خویشتن داری و روی آوردن به ورزش های مورد علاقه به صورت مستمر و ادامه تحصیل و پیوستن به کانون های فرهنگی و مذهبی دانشگاه و یا مساجد و پیدا کردن یک شغل مناسب ، خود را مشغول سازید و زمانی که احساس بهتری به خودتان و اعتماد به نفس بهتری پیدا کردید حتما به اتفاق خانواده خود به خواستگاری فرد مورد نظر که شما آن را مناسب تشخیص دادید و با تحقیقات آن را با شرایط خود متناسب دیدید بروید . با آرزوی خوشبختی و آرامش در زندگی برای شما